بایگانی برچسب‌ها: ملیّت های خراسان رضوی

رشیدخان سردار کل قوچان

 

کتاب رشیدخان سردار کل قوچان

کتاب رشیدخان سردار کل قوچان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باز نشر از وبلاگ الله مزار

http://allah-mazar.persianblog.ir/

کتاب رشیدخان سردار کل قوچان

***************

روایتی تاریخی از دوران زندگی و حکومت امیر حسین خان شجاع الدوله حاکم قوچان

***************

تالیف حجی محمد تقدیسی و با مقدمه اسماعیل حسین پور

 

«به امیرحسین خان گفتم خراسان سرزمین بسیار غنی است و می گویند روسیه قصد تصرف آن ار دارد، وی پرسید چگونه روسها می توانند بر آنجا دست یابند؟

گفتم به همان ترتیبی که سرزمین اتک آخال (ترکمنستان) را تصرف کردند. او جواب داد:  نه این کار محال است مردم در این راه جان بازی خواهند کرد و همه به هم برای حفظ مشهد خواهند ایستاد. سربازان خوبی هستند، ما دوغ نیستیم که روسها ما را سر بکشند. ما دیوار انسانی داریم که از دیوار سنگی محکمتر است.»

(لرد کرزن انگلیسی)

رشیدخان یا امیرحسین خان شجاع الدوله کسیت؟

رشیدخان یا امیرحسین خان شجاع الدوله از جمله آخرین حکمرانان مبارز و قدرتمند خراسان است که سالها جلوی تجاوز اقوام گوناگون به سرحدات ایران را گرفت و در حفظ مرزهای ایران زمین نامی نیکو از خود بر جای نهاد. لرد کرزن از او به عنوان «سردار میهن  پرست ایرانی» یاد می کند. او به غیر از شخص اول مملکت یعنی شخص شاه (ناصرالدین شاه) به احدی باج نداد. او کسی نیست جز امیرحسین خان.

مولف شرح رجال ایران می نویسد: «امیرحسین خان شجاع الدوله قوچانی رئیس طایفه ی کردهای زعفرانلو فرزند رضاقلی خان و برادر سام خان که پس از فوت سام خان شجاع الدوله برادرش رئیس ایل (ایلخانی) زعفرانلو  و حاکم قوچان شد. نامبرده در زمان حیات خود بزرگترین امراء و متمولین و ملاکین طراز اول خراسان بود و به طور موروثی حکومت قوچان و شیروان و غیره را داشت.»

موسیقی مقامی (آوایی، آهنگی) کُردهای خراسان Mûzîka meqamî ya Kurdên Xorasanê

 

موسیقی مقامی (آوایی، آهنگی) کُردهای خراسان

Mûzîka meqamî ya Kurdên Xorasanê

 

 

Nivîsende : Dr. Afrasiab Shekofteh

Debîrê giştî ê Sazimana Xelkî Kurmanj

 

 نویسنده : دکتر افراسیاب شکفته 

دبیر کل سازمان مردمی کُرمانج

 

Awa = dengê hengdar

Awaz = kilam / stirane

 

موسیقی، هنری است که از طریق ترکیب اصوات و تولید آهنگهای ریتمیک، احساسات نوازنده و خواننده را بیان می دارد. موسیقی فولکلوریک (موزیک قومی / موزیک محلی) کُردی مربوط به حکایتها، داستانها، حماسه ها، قهرمانی ها، دلاوریها، دلدادگیهای عاشقانه، نیایشهای مذهبی و عارفانه، عزاداری ها و مراسم های مرثیه سرایی، و حوادث ناگوار و دردها و رنجها و خوشیهای جامعهء کُردی در طول تاریخ بوده، هست و تداوم دارد. در جامعهء کُردی بطور کلی سه نوع موسیقی سنتی یعنی: آئینی (دینی، سوگواری)، بزمی (جشن و سرور) و رزمی (جنگ و نبرد) مرسوم بوده‌اند، البته در جشن‌های مربوط به طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نیز موسیقی ویژه‌ همراه با نغمه‌ها و آوازهای مناسب اجرا می‌شده و می شوند.

Mûzîk, honerek e ku ji rêya cemhev bûna (cembûna) dengan û çê kirina hengên rîtmîk, hisên  (êhsasên) sazvanan dinimîne û dibêje. Mûzîka folkloric (mûzîka qomî / mûzîka mihelî) ya kurdî pêywendî bi hikayet, çîrok, cengawerî, qehremanî, dilawerî, dildan ên evînî / aşiqane, nêyayêş ên dînî û arîfane, tezîye û mersimên xemgînîyê, û îtifaqên napesend û derd û êş û renc û xweşîyên xelkî kurd li dirêjîya tarîxê bûye,heye û didome (êdamedar e). Li nav xelkî kurd bi piranî sê cûr mûzîk ên sonetî (orfî) hebûne: Olî (dînî, xemgînî), Bezmî (ceşin û geş), Rezmî (ceng û tewlase), helbete li ceşnên ku peywendî bi tebîyet (xweza) û rojên tarîxî û milî ra hene jî mûzîka xisûsî (taybetî) bi kilam û awazên minasib va îcra dibûne û dibin.

در دورهٔ قاجار (اوایل قرن بیستم میلادی) سیستم مقامی موسیقی کم کم تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقام‌های چندگانه را هفت دستگاه گرفت (البته بیشتر در مورد موسیقی هموطنان عزیز فارس بعنوان قوم حاکم صادق است، دیگر اقوام ایرانی حتی موزیک شان نیز محکوم به تبعیض است همانطور که زبانهایشان محکوم به تبعیض است و آموزش و تحصیل به زبانهای اقوام ایرانی در مدارس قدغن است موزیک شان هم نه تنها در مراکز آموزشی قدغن است تا از رشد آن جلوگیری و هضم و نابود شوند بلکه حتی در تلویزیونهای محلی و استانی هم پخش نمی شوند). امروزه در بیشتر مراکز آموزشی موسیقی (هموطنان عزیز فارس) درس نت‌های موسیقی داده می شوند (متأسفانه ما کُردهای خراسان مراکز آموزشی برای نت های موسیقی کُرمانجی نداریم).

 

Li dora (zemana) Qacar (destpêka qirna / sedsala 20,an a zayînî) sîstima meqamî a mûzîkê kêm kêm bi sîstima redîfî a destgahî hat guherandin û şûna meqamên çend cûrî heft destgan girt (helbete pirtir li barey mûzîka hevwelatîyên Faris wek qoma hakim bi kar têye, qomên dine Êranî heta mûzîka wan jî mehkûm bi bêhurmetî û cuda kirinê ne, wer ku zimanê wan ê zikmakî mehkûm bi bêhurmetî û nebawerî ye, hêvosandin û perwerdeyî bi zimanên qomên Êranê li debistanan û medresan qedexen e, mûzîka wan ji ne ku bi tenê li merkezên hêvosandinê qedexen e daku pêşva çûna wan bi ser nekevin û hezim û ji beynê herin belko heta li Tilivîzyûnên mihelî û Ostanî ji belav nabin). Îro li piranîya merkezên hêvosandina mûzîkî (ên hevwelatîyên azîz ên Faris) dersa notên mûzîkê têne dayîn (mixabin / bi esef me kurdên xorasanê merkezên hêvosandinê sa notên mûzîka kurmancî tunin).

 

برای خواندن متن کامل لطفا به ادامه مطلب بروید :

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

هه لبه ستی کورمانجی_شعر کُرمانجی_سه خشتی کُرمانجی

برگرفته از کتاب ترانه های کوچک کُرمانج از هیوا مسیح

سیه بوزی ،  له سر ته و نی

با هلتینی ، گو چی که و نی

ئه زی وشو ، هه ر مه خه و نی

سپید روی و زیبا فرش می بافد

باد گوشه ی رو سری اش را تکان می دهد

شب ها ، کاش شب ها مرا در خواب ببیند

( آقا محمد مهدی آلخاس _ کُلیل _ 1368 )


آیا کُردی زبان است ؟

علی بلخکانلو ( آزاد ماکویی)

علی بلخکانلو ( آزاد ماکویی)

به قلم :

علی بلخکانلو ( آزادماکویی)

azadmaku@gmail.com

علی بلخکانلو، متولد شهرستان ماکو  کارشناس ارشد مترجمی زبان فرانسه از دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. 

مقالات متعددی درباره زبان کُردی در نشریات وسایت های کردی و ( کتاب اعلامیه جهانی حقوق بشر ) به زبان کُردی از وی چاپ شده است. 

او به زبانهای کُردی، انگلیسی، فرانسه، فارسی و آذری مسلط و با ترکی و عربی نیز آشناست.

زبان تعریف و چارچوب مشخصی دارد . هر زبانی ساختار نحوی محور همنشینی الفبا نظام آوایی ریخت شناسی زمان های دستوری خاص خود می باشد . با نگاهی هرچند کوتاه و مقایسه ای به سوال بالا پاسخ داده می شود. در زبان کردی محور همنشینی ( نحوه قرار گیری کلمات دستوری در کنار هم برای تشکیل جمله ) نحوه تشکیل زمان ها شناسه ها ضمایر فاعلی مفعولی همگی با زبان های فارسی عربی ترکی انگلیسی کاملا متفاوت اند .

1– در کردی کرمانجی هر کلمه ( جاندار یا غیر جاندار ) الزاما مذکر یا مونث است . در فارسی و کردی سورانی چنین نیست .

Malê me دارایی ما – مذکر Mala me خانه ما – مونث

2- در کردی کرمانجی برای زمان های حال و گذشته دو نوع ضمیر فاعلی کاملا متفاوت بکار می رود . در فارسی و کردی سورانی فقط یک نوع وجود دارد .

حال Ez tu ew em hûn ewan گذشته Min te wî wê me we ewan

3- در کردی کرمانجی زمان های مجهول با ترکیبات صرفی فعل آمدن درست می شود . در فارسی با فعل شدن بدست می آید .

4- در کردی کرمانجی قید مکان بعد از فعل می آید اما در فارسی قبل از آن .

5- در کردی کرمانجی اسم صرف می شود اما در فارسی چنین حالتی وجود ندارد .

Min pirtûk dîtin . من کتا ب ها را دیدم Min pirtûk dît. من کتاب را دیدم.

می توان دلایل زبانشناختی دیگری هم آورد اما شاید چند مورد بالا کافی باشد تا ثابت شود کردی یک زبان است نه لهجه یا گویشی از فارسی .

اهمیت کردی

اولین روزنامه کردی ( کردستان ) در 24 ماه نیسان سال 1898 در قاهره به چاپ رسید .بعضی نویسندگان و شعرای کرد کلاسیک که آثار خود را به کردی نوشته اند : ملای جزیری1640-1570 احمد خانی 1707- 1650.

مصحفا رش ( کتاب مقدس کردهای ایزدی ) به کردی کرمانجی می باشد . امروزه حدود 3000 زبان در دنیا وجود دارد . 50 زبان وجود دارد که بیش از ده میلیون متکلم دارد و 35 زبان وجود دارد که آثار برجسته ای به آن نوشته شده است و کردی در بین این 35 زبان قرار دارد . کردی از شاخه زبان های هندواروپایی می باشد. علی حریری باباطاهر همدانی فقی طیران نالی حاجی قادر کویی … نیز به کردی نوشته اند .

لهجه های اصلی زبان کردی عبارتند از : 1- کرمانجی 2- سورانی 3- هورامی 4- زازاکی

بعضی نویسندگان مانند گیو موکریانی تلاش کردن تا اثبات کنند کردی قدیم الفبای خاص خود را داشته است اما نتیجه مشخصی هنوز گرفته نشده است . کردها از الفبایی عربی و سپس الفبای روسی (سیریلیک ) استفاده کردند . بیوتر ایرخ روس تلاش کرد تا یک الفبای لاتین برای کردی ایجاد کند که موفق نشد . عرب شمو ( پدر رمان کردی ) در ارمنستان اساس الفبای کردی را ریخت که بعد ها توسط جلادت بدرخان پیگیری شد. برای کردی سورانی نیز الفبای عربی توسط توفیق وهبی تنظیم شد که امروزه کاملا متداول شده است . میر جلادت بدرخان در سال 1919 الفبای لاتین را برای کردی تنطیم کرد و با توفیق وهبی تلاش نمود تا الفبای واحدی برای کردی با شد اما موفق نشد و آن را برای کرمانجی بکار گرفت . میرجلادت در 15/05/1932 اولین شماره مجله هاوار را با الفبای لاتین منتشر کرد .پس از آن بزرگانی مانند قدری جان جگرخون کامران بدرخان عثمان صبری و … با الفبای لاتین آثار خود را منتشر کردند .

فریدریک مولر : زبان کردی به هیچ وجه از زبان فارسی برگرفته نشده است . با اینکه از لحاظ دستوری و آواشناختی شباهت هایی دارند اما کردی دارای ویژگی های منحصر به فردی است که در دیگر زبان های ایرانی دیده نمی شود .

سیدنی سیمیس : زبان کردی از زبان فارسی کهن قدیمی تر است و کتیبه های بیستون به آن نوشته شده است .

کردی کرمانجي زبان بيش از هشتاد درصد کل کُردها مي باشد که در اين مکان­هاي جغرافيايي تکلم مي­شود : کردستان ترکيه ، سوريه ، بخشي از کردستان عراق ، ماکو ، چالدران ، شوط ، پلدشت ، قره ضياالدين ، خوي ، سلماس ، اروميه ، خلخال ، قزوين ، خراسان شمالي ، بخشی از خراسان رضوی ، بلوچستان ، پاکستان ، افغانستان ، ترکمنستان ، قرقيزستان ، قزاقستان ، جمهوري آذربايجان ، ارمنستان ، گرجستان ، اوکراين ، روسيه ، لبنان ، بيشتر کُردهاي مقيم غرب ، سودان ( به بيشتر اين کشور هاي اخير تبعيد شده­اند ) . اين زبان شاعران مشهوري همچون احمد خاني ، فقي طيران ، ملاي جزيري ، جگرخوين ، رمان نويس­هايي چون عرب شمو ، محمد اوزون ( برنده جايزه تورگوني سگرشتد سوئد سال 2001 ) ، شيخ موس داختکين ( برنده جايزه مالارمه از فرانسه سال 2007 ) … را به جامعه ادبي وارد کرده است. در آخرين طبقه بندي زبان­ها که بر اساس مدل جاذبه­اي ( مجله بين المللي فرانسه در جهان سال 2008 شماره 355 ) 88 زبان اول دنيا مشخص شده­اند جايگاه کُردي قابل تحسين است : انگليسي اول ، فرانسه دوم ، اسپانيايي سوم ، … ، عربي هفتم ، ترکي بيست وششم ، کردي سي و يکم، فارسي چهلم ، آذري چهل و هفتم .

امروزه انتشارات های زیادی هر روز به کردی کتاب چاپ می کنند مجلات و روزنامه های متعددی ( کاغذی یا اینترنتی ) همراه با تعداد زیادی سایت های اینترنتی به زبان کردی مطلب می نویسند . آثار متعددی از زبان های مختلف به کردی ترجمه شده و این روند همچنان ادامه دارد . این زبان در دانشگاههای کردستان عراق و دانشگاههایی مانند سوربن اگزتر انگلستان … تا مقطع دکترا تدریس می شود .

…………………………………………………………………………………………………………………….

منابع :

Le français dans le monde- شماره 355 – سال 2008 1- مجله بین المللی

2- دستور زبان کردی کرمانجی – نوشته ژویس بلو و ویسی باراک – دانشگاه سوربن پاریس – ترجمه علی بلخکانلو

آهنگی از استاد حسین عزیزی( پاسخ به نظرات و پیام ها)

استاد حسین عزیزی

استاد حسین عزیزی

به در خواست خواننده ی عزیز وبلاگ علی شفعیی 

حسین عزیزی مرد کهنه کار موسیقی خراسان بیش از 50 سال از زندگیش را صرف خوانندگی کرده است. او متولد سال 1322 است و در جشنواره های مختلف خوش درخشیده است. آوای دلنشین او در فیلم «تخته سیاه» سمیرا مخملباف از او چهره ای جهانی ساخته است. حسین عزیزی بارها در تالار های تهران به اجرای موسیقی پرداخته است و کمتر کردی در خراسان است صدای او را نشنیده باشد.

Hosêyn ezîzî mere kohnekar dengbêjê le xorasanê ye kû zidetir je 50 sal je omri xwe le ser xwendini kurmancî danîye. Ew le sala 1942 le hatîye donyê û le ceşnvarên pir iftixar xelq kirne. Dengê pir xweşe wî le fîlmê textereşê semîra mexmelbaf ew le donyayê we nav û deng kirye. Wî çend caran le talarê têhranê bername icra kirne û kimitir kurd le xorasanêheye kû dengê wê nebîstiwê.

 دانلود صدای استاد حسین عزیزی

 

زمستان در باور مردم کُرد شمال خراسان

نوشته ایی از :

 

 

 

 

 

 برات قوی اندام اماموردیخان

 کارشناس ارشد مهندسی اکتشاف معدن 

http://allah-mazar.persianblog.ir/
زمستان در فرهنگ عامه مردم کرمانج شمال خراسان جایگاه ویژه ای دارد و مردم باورهای خاصی نسبت به آن دارند. این باورها و رسوم و اعتقادات در روستاها و شهرهای مختلف کرمانج نشین شمال خراسان متفاوت است. در اینجا بنده که خوشبختانه برخی از این آداب و رسوم و زندگی سنتی را در دوران کودکی ام تجربه و لمس کرده ام، قسمتی از آداب و رسوم و باورهای مردم در روستای اماموردیخان قوچان را عرض می کنم.

در روستای اماموردیخان قوچان (قلعه خان) مردم زمستان را به نحو زیر تقسیم بندی می کنند.

  • شَوه چلَه (şavê çilleh) (شب یلدا)
  • چهله بزرگ (چلَه گر) (Kurmancî=çelle gir
  • چله ی کوچک (چلَه قچک) (kurmancî=çelle qiçik)
  • اَمَن دَمَن (Emen demen)
  • اسکلو گیسکلو (Oskilû gîskilû) … هَوْدَه مال (هفده منزل)
  • اِشَه پشَه (Eşe pişe)
  • ژنَه بی (jine bî) (زن بیوه)

شَوه چلَه

زمستان با شب چله شروع می شود. در این شب که به کرمانجی شَوه چلَه (şavê çilleh) خانواده دور هم جمع می شوند و با نقل قصه ها و خوردن میوه جات و آجیل و تنقلات همچنین کدو و چغندر جوشانده شده، شب را سپری می کنند. آنها اعتقاد خاصی به یمن و برکت و دعا در این شب دارند.

همچنین در این شب رسم بر این است که خانواده تازه داماد برای خانواده عروس (در زمان نامزدی (Desgirtî)) هدایا و میوه هایی را به عنوان شَوچلَگی (şevçellegî) می برند. این هدایا شامل لباس، پارچه، طلا، خوار و بار و برنج و … است.

برای خواندن متن کامل لطفا به ادامه ی مطلب بروید :

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

آسمان بی مرز است/سه خشتی های اسماعیل حسین پور

 

آسمان بی مرز است

 

 

 

 

 

 

ترانه های سه مصراعی سروده اسماعیل حسین پور منتشرشد. ترانه های سه مصراعی سه خشتی نامیده می شوند.این ترانه ها درقالب کتابی جیبی به عنوان » آسمان بی مرز است» اخیرا توسط انتشارات جهانی درشمارگان 3000به چاپ رسیده وبه قیمت2هزارتومان روانه بازار شده است.

این کتاب که شامل 100 سه خشتی کرمانجی است شامل ترانه هایی باموضوع ایثاروشهادت، وطن دوستی،طبیعت گرایی، غربت وامید است.
پیشینه ترانه های سه مصراعی به پیش ازاسلام می رسد ونوخسروانی های دیروز وهایکوهای امروز ژاپن نزدیکترین قالب شعری به ترانه های سه مصراعی است. 
این شاعر بومی سرادرمقدمه کتابش آورده است:
این مجموعه رادرقالب سه خشتی سروده ام تاشعرهایم ازهی هی چوپانان، ازگندمگونی چهره های نجیب خانه به دوشان صحرا،اززردرویی ورنج های دخترقالیباف آبادی،ازعقابان بلندبال دره های ژرف غیرت ومردانگی،اززندگی وامیدواز صبروسکوت پرشکوه این مردم تهی نشود.

درباره ی زندگی پر فراز و نشیب گلچهره عزیزی به قلم حبیب الله رجایی

با توجه به درخواست مکرر خوانندگان وبلاگ برای آشنایی بیشتر با خانم گلچهره عزیزی جناب آقای حبیب الله رجایی زحمت کشیدند و این اطلاعات را در اختیار کُرمانج سَرای قرار دادند از این رو بابت این همکاری از ایشان متشکریم

به قلم : حبیب الله رجایی

 بعد از انقلاب خانم گلچهره عزیزی حدود دوسال در منزل ما ساکن بود .خانم عزیزی یا همان بانو شیروانی در سال 1320 در روستای بیاره شیروان متولد شده

است .ایشان از آنجایی که همسرشان دوست نداشت ایشان خوانندگی بکند در ازدواج اول شان موفق نبود زندگی مشترک شان با طلاق پایان یافت.گلچهره به مشهد رفت و در مشهد در کنار یک جوی اب هم دست وصورت ش را می شست و هم با صدای خوش و دلنشینی که داشت آواز می خواند آواز خوش ایشان بر دل یکی از نیروهای ژاندارمری ان زمان به نام اقای دهمرده نشست و ایشان  از خانم عزیزی خواستگاری کرد  گلچهره  در جواب او می گوید من یک بار ازدواج کرده ام از آقای دهمرده می خواهد  با یک دختر دیگر ازدواج کند واقای دهمرده هم که مهر گلچهر بر دلش نشسته بود بر پیشنهادش پافشاری می کند تا اینکه بالاخره این ازدواج انجا در مشهد سر می گیرد وخانم عزیزی از ان زمان با حمایت ایشان وتعدادی از کار کنان صدا وسیما در مشهد وارد رادیو کُردی مشهد می شود و بعد از مدتی ایشان صاحب پسری به نام خسرومی شوند متاسفانه اقای دهمرده در زابل به خاطر یک سری مسائل خود سوزی میکنند و جان شان را از دست می دهند پیش از این کار از خانم عزیزی با یک نامه تشکر و مسائل مورد نظر را به ایشان می گوید ودر نامه می نویسد که از پسرم مواظبت کنید  بعداز مرگ ایشان خانم عزیزی به تهران می رود ودر تهران شخصی به نام اسماعیل از ایشان خواستگاری میکند وبا ازدواج ایشان که ظاهرا یک روزنامه فروش بود وضعیت زندگی ایشان با لطف خدا روز به روز بهتر می شود به طوری همسرشان این سرمایه و پیشرفت را مدیون پا قدم گلچهره می دانست وخیلی ایشان و خسرو را دوست داشت اوایل انقلاب بود که خانم عزیزی چون تهران تنها بود دوباره به شیروان برگشت و در شیروان درمنزل ما که در فروغی 5 بود سکنی گرفت وشوهر ایشان در تهران بودند ماهی یکبار به شیروان میامدند وبه خانواده اش سر می زد که بنده در آن زمان کوچک بودم اکثرا پیش خانم عزیزی بودم ایشان واقعا یک خانم شیرین زبان و خوش صحبتی بود  بعدها ایشان به روستای بیاره رفتند وحدود2 سال انجا بودند که خانم عزیزی در انجا فوت کردن وبه رحمت خدا رفتند وظاهرا شوهر ایشان هم همان موقع یا کمی زودتر در تهران فوت کردند خداوند رحمت شان کنند