بایگانی برچسب‌ها: کُرمانج های شیروان

دستور زبان و ادبیات کوردی (کُرمانجی) – (4)

 تهیه و تنظیم

دکتر افراسیاب شکفته

دبیرکل انجمن فرهنگی مدنی کُردهای شمال خراسان

                                            


اسم معرفه و نکره     Navên naskirî (bêli) u yên nenaskirî


در زبان کوردی از دیدگاه  گرامری، اسم را به دو فرم؛ اسم معرفه  و اسم نکره نیز تعریف کرده‌اند. کلمهء » گرامر / Grammar  » خود یک کلمهء انگلیسی است که معادل آن به فارسی » دستور زبان »  و همچنین معادل آن به کوردی »  rêziman  » می‌باشد.

اسم معرفه     Navên bêli (naskirî

 


اسم معرفه ؛همان اسمی است که در واقع برای خواننده و یا شنونده کاملأ مشخص و معین است (بعبارت دیگر شنونده او را می‌شناسد). مثلأ ؛ دانیال سیب را خورد؛ در اینجا، کلمهء » دانیال » اسم معرفه است، چونکه برای شنونده کاملأ معین و مشخص است که چه کسی (دانیال) سیب را خورده است.


. Daniyal sêv xwar

دانیال سیب را خورد.


. Kambîz ji Xorasanê koç kir

کامبیز از خراسان کوچ کرد.


. Daniyal bi zimanê kormancî deng (gep) dike
دانیال به زبان کوردی (لهجهء کرمانجی) صحبت می‌کند.

 


اسم نکره  (nenaskirî (Navên ne-bêli

 


اسم نکره ؛ همان اسمی است که برای خواننده و یا شنونده، نامشخص و نامعین است. مثلأ ؛ یک دانش‌آموز سیب را خورد؛ در اینجا کلمهء » دانش‌آموز » اسم نکره است، چونکه برای شنونده کاملأ معین و مشخص نیست که آن دانش‌آموز چه کسی است.

. Şagirdek sêv xwar

یک دانش‌آموز سیب را خورد.


نشان و علائمی که در زبان کوردی برای ساختن یک اسم نکره استفاده می‌شوند:

در اسامی مفرد؛ معمولأ از کلمهء Yek بعد از اسامی که با یک حرف صدادار ختم شده ( و یا گاهأ  Yêkکه البته معمولأ در زبان محاوره‌ای به حالت خلاصه شدهء  êk تبدیل می‌شود)، و همچنین از کلمهء ek بعد از اسامی که با یک حرف صامت ختم شده،  استفاده می‌شود.


در اسامی جمع؛ معمولأ از کلمهء hin و یا  hinek  (تعدادی)  که در ابتدای اسم ، و یا in  که در انتهای اسم آورده می‌شود، استفاده می‌شود .


مثال:


Xanîyek / Xanîyêk  (
یک خانه)


Polîsek (
یک پلیس)


Kitabek (
یک کتاب)


Sêvek (
یک سیب)


K
eçek (یک دختر)

 

 


Lawek (
یک پسر)

 

Kevçîyek / Kevçîyêk (یک قاشق)


Rovîyek / Rovîyêk (
یک روباه)


Jujîyek (
یک جوجه‌تیغی)

 

Dîkek / Dîkêk (یک خروس)


Nameyek (Namêk (
یک نامه)


Mangeyek (Mangêk (
یک ماده‌گاو)


Masîyek / masîyêk (
یک ماهی)


Hin mamosta / hinek mamosta (mamostayin (
تعدادی معلم)


hin şagird / hinek şagird (şagirdin (
تعدادی دانش‌آموز)


hin cotkar / hinek cotkar ( cotkarin (
تعدادی شخم‌کار)


hin mîvan / hinek mîvan ( mîvanin (
تعدادی مهمان)


ضمایر اشاره:  Cînavên êşarkî

 


ضمیر اشاره کلمه‌ای است که یک شخص، یا یک چیز، یا یک مکان و یا یک حادثه را نشان می‌دهد. ضمایر اشاره  بر دو  نوع هستند: ضمایری که اشاره به نزدیک می‌کنند، ضمایری که اشاره به دور می‌کنند.

1- ضمیر اشاره ‌ای نزدیک: همان کلمهء » این » (ev, va) است که چیز و یا مکان نزدیک را نشان می‌دهد. در مورد اشخاص نیز کلمات » (ایشان/ زن) vê  ،(ایشان/ مرد) vî/ viya  ،(اینها/ زن یا مرد)van/ vina  » می‌باشند که در واقع شخص یا اشخاص نزدیک را نشان می‌دهند. (بطور خلاصه ضمایر اشاره‌ای نزدیک: ev, vê, vî, van).

2- ضمیر اشاره‌ای دور: که همان کلمهء » آن »  ( ew ) است که چیز و یا مکان دور را نشان می‌دهد. در مورد اشخاص نیز کلمات  » ( او/ زن) wê  ، (او/ مرد) wî/ wiya  ، (آنها / زن یا مرد) wan/ wina » می‌باشند که در واقع شخص یا اشخاص دور را نشان می‌دهند. (بطور خلاصه ضمایر اشاره‌ای دور: ew, wê, wî, wan ).

توضیح اینکه جمع یا مفرد بودن ضمایر اشاره معمولأ توسط فعل آن جمله مشخص می‌شود.کلمهء » e  »  و یا  » ye » افعال مفرد هستند، لذا ضمیر آنان نیز مفرد است.

کلمهء » in » و یا  » ne » افعال جمع هستند، لذا ضمیر آنان نیز جمع می‌باشد.

در زبان کوردی، دو کلمهء » ye »  و  » ne » بعد از کلماتی که به حروف صدادار ختم شده‌اند، آورده می‌شوند.

 

 

ضمیر اشاره

 

غیر مستقیم

 

مستقیم

 

ضمایر اشاره‌ای نزدیک

 

مذکر (مفرد)

 

Evî (vî

 

Ev (va

 

مونث (مفرد)

 

Evê (vê

 

Ev (va

 

جمع

 

Evan (van

ev (vina

 

مذکر (مفرد)

 

Ewî (wî

ew

 

ضمایر اشاره‌ای دور

 

مونث (مفرد)

 

Ewê (wê

ew

 

جمع

 

Ewan (wan

Ew (wina

مثال:


(
آن ، او)  Ew  ,(این ، ایشان) Ev / va

. Ev e  (va ye

این است (اشاره به نزدیک). در اینجا » va   یا  Ev » ضمیر اشاره است،  و » ye   یا  e » فعل است.


. Ev in  (vina ne

اینها هستند. در اینجا » Ev   یا  vina  » ضمیر اشاره است، و » in  یا  ne » فعل است.


. Ew e

آن است (اشاره به دور). در اینجا » e » فعل است، و » Ew » ضمیر اشاره است.


. Ew in

آنها هستند.


. Ew Kitab e

آن کتاب است.


. Ew mamosta ye

او معلم است.


. Ev kitab e  /  va ketab e


این کتاب است.


. Ev Kitab in  /  vina ketab in

اینها کتاب هستند.


. Ev sêv e  /  va sêv e


این سیب است.


. Ev sêv in  /  vina sêv in

اینها سیب هستند (این سیبها هستند).


. Ev kevçî ye  /  va kevçî ye


این قاشق است.


. Ew kevçî ne

آنها قاشق هستند.


. Wê ji diya xwe ra xelatek kiriye

ایشان/ زن (اشاره به دور) برای مادرش یک هدیه خریده است.


. Wî dê u bavê xwe dîtin

ایشان/ مرد (اشاره به دور) مادر و پدر خود را دید.


. Vê kerasek ji xwe ra kiriye

ایشان/ زن (اشاره به نزدیک) یک پیراهن برای خودش خریده است.


. Vî got ku li şîrwanê rûdine

ایشان/ مرد (اشاره به نزدیک) گفت که ساکن شیروان است.


. Wan ji Qoçanê barkiriye


آنها (اشاره به دور) از قوچان کوچ کرده‌اند.


. Van hirmî ji darê jê kirine

اینها (اشاره به نزدیک) گلابی‌ها را از درخت کنده‌اند.


در اینجا لازم به توضیع است که کلمات  » e ، ye ، in ، ne  »  که در جملات با ضمایر اشاره‌ای (شئی، چیز، مکان) بکار رفته‌اند، چون خود فعل جمله می‌باشند لذا بهمین خاطر از اسم یا ضمیر ماقبل خود جدا نوشته شده‌اند. اما در جملاتی که ضمایر اشاره‌ای ( شخصی ) بکار رفته‌اند، به افعال ماقبل خود چسبیده‌اند تا آن افعال را به زمانهای مختلف صرف کند ( بعبارت دیگر اینکه دو فعل پشت سر هم قرار نمی‌گیرند).

 

 


نشانه‌ها و یا علایم نقطه‌گذاری در یک جمله (یا یک متن)      Niqteşanî

 


در هنگام صحبت‌کردن گاهأ از حرکات دست ، سر، ابرو،  چشمها  و دیگر علایم یا اشارات برای ارائه صحیح بیانات و فهماندن دقیق مطلب استفاده می‌شوند. گاهأ طنین صوت بالا، پایین، زیر، بم  و یا بطور کلی صدا بریده و قطع می‌شود.

در هنگام نوشتن نیز بایستی حرکات مذکور به نوعی با مرقوم نمودن علایم  و نشانه‌هایی ارائه شوند، به این علایم یا نشانه‌ها در زبان کوردی  Niqteşanî  می‌گویند. در واقع با استفاده صحیح از این علایم  در هنگام خواندن و نوشتن، آن مطلب برای شنونده براحتی قابل فهم می‌شود.


این علایم از قرار ذیل می‌باشند (اسامی آنان به فارسی  و  کوردی ذکر شده‌اند):


(
.)    نقطه  /  niqte


(
, )    ویرگول  /  bêhnok


(
; )   نقطه ویرگول  /  niqtebênok


(
: )   دو نقطه  /  niqtecot


(
سه نقطه  /  sêniqte


(
!علامت تعجب، بانگ  /  niqtebang


(
؟ علامت سئوال  /  niqtepirs


(
خط تیره  /  bendik


(  
)   گیومه  /  dunîk

 

(  )   پرانتز  /  kevanok


*** )  سه ستاره  /  sê stêrk ( sê çîk

گفتگو با خان محمد آدینه پور قوشمه نواز بزرگ کُرد خراسان

منبع هفته نامه اتفاقیه خراسان شمالی

قوشمه خان محمد نماد يك هنر اصیل وقدیمی ايراني است،با شنیدن نام او صداي قوشمه در اعماق وجودت مي پيچد و مي توان آن را در تك و ناي جان حس كرد.

قوشمه خان محمد آدينه پور اين ساز كوچك كه صدايي به عظمت يك فرياد دارد  ، صدايي به زلاليت رود ، به نورانيت يك خورشيد و ياد آور حماسه ها و رزم ها.قوشمه اين گوهر خفته در اعماق غبارگرفته تاريخ  و ياد آور نياكان پاك اين مرز و بوم. آري ساز كوچك او وقتي سر بر مي دارد و اوج مي گيرد عظمتی در پس آن خفته است و به قول خودش همچون عقابي بر مي خيزد و بال مي گشايد و اوج مي گيرد و به پرواز در مي آيد ويا چون آهوان در مرغزاران با نواي هلهله و شادي به رقص در مي آيد و اين مصداق همان ضرب المثلی است كه مي گويند از كوزه همان طراود كه در اوست

او با چهره ای آرام نشسته بود و با تبسمی بر لب ما را به خود پذیرفت وقتي سازش را لمس كردم و از آن پرسيدم  وی در مورد ساز قوشمه گفت :مواد اوليه قوشمه استخوان شاه بال عقاب است و چسب قهوه اي رنگ ميان دو ني آن سرشك چشم آهو است و اين كوچكترين ساز است.

مردی که اکثر سازهای محلی را می نوازد

خان محمد اكثر سازهاي محلي خراسان و بعضي از سازهاي سنتي را به خوبي مي نوازد ،قوشمه،ويولن،كمانچه،دهل، سرنا و دوتار كه هرگاه پاي سازش مي نشيني زمان برايت بي معنا مي شود و ريز پنجه هايش بر ساز چشم و دلت را مبهوت مي سازد ،اما قوشمه ي اودر میان نوازندگان ومردم زبانزد و قابل ستايش است ،صداي گرم سازش انسان را به وجد مي آورد و هر گاه مي نوازد خود نيز چهره اش رنگ مي بازد و انگار روح از بدنش جدا مي گردد و در ملکوت سیر می نماید.

اولین استادم پدرم بود

وی میگوید: پدرم رستم آدينه پور عاشق بود و اولين استادم در راه یادگیری موسیقی بود .او در خانه ساز می نواخت و از همان بچگی با سا ز و موسیقی الفتی یافتم و مانوس شدم . ازهمان بچگي شور نواختن و آموختن در وجودم بود و در محضر استاداني چون رمضان عزيزي ،نياز علي صحرايي،حسينعلي عزيزي و….جرعه نوشيدم و در اين واديه قدم نهاد م و نوازندگي را آموختم

سفر به ترکیه و کردستان عراق

وی در مورد برنامه هایش در محافل مختلف می گوید :بارها و بارها در مجالس و محافل ادبي و هنري در شهرها و استان های مختلف و صدا و سیما به اجرای برنامه پرداختم و افتخارش را به همه شیروانی های عزیز تقدیم می نمایم

وی در مورد سفرهایش به کشورهای خارجی نیز از ترکیه و کردستان عراق نام می برد .

او درشهرستان  شيروان در روستاي خانلق زندگي مي كند و اينك شصت سال سن دارد و روزگار رنگ زمستان را بر سر و رويش كشيده است .

هشت فرزند دارم و دوتای آنها نوازنده شده اند

او میگوید: هشت فرزند دارد كه دو تاي آنها قدم در راه نوازندگی گزارده اند و ساز می نوازند و او بسیار خوشحال است که این سرمایه اجدادی و نیاکانش از بین نمی رود و نسل به نسل در طایفه اش می گردد.

آري او نوازنده اي چيره دست و زبده است كه بسيار ساده زندگي مي كند و انساني مهربان و سرزنده است كه بسيار متين و با وقار سخن مي گويد و در بين سخنانش هيچ گاه از شكر خداوند غافل نمي گردد.

تقدیر …..

وقتي از لوح هاي تقدير و ديپلم هاي افتخارش كه در گوشه اتاق روي هم افتاده بود و چند تای آن بر دیوار الصاق شده بود  پرسيدم  با همان لبخند ملايم  با همان چهره ي روشن وچشم هاي مهربانش گفت :

انسان گرسنه لوح تقدير به چه دردش مي خورد با سيلي صورت خود سرخ نگه داشتن است .

هنرمند پر آوازه اي چون خان محمد آدينه پور هنوز هم بايد براي خرج و امرار معاش خانواده بايد به مراسم هاي عروسي برود و ساعت ها عليرغم ميل باطني اش سازبنوازد و وقتي از نواختن دست بكشد كه عرق و فشار بر حنجره و شش ها امانش را ببرد.

هنوز هم مجبورم در مجالس عروسی ساز بنوازم

خانمحمد می گوید: من به سن بازنشستگی رسیده ام ولی برای تامین معاش خانواده باید به مجالس عروسی بروم که دیگر از حوصله ام خارج است ولی مجبورم و شغل دیگری ندارم .

صفاي اين مرد آنقدر زياد بود كه دل كندن از او سخت بود و هنگام خداحافظي  بغضم گرفت كه چرا تقدير از اساتيد و بزرگان بعد از مرگشان  صورت مي گيرد

Tu Natî_Ismaîl Hosêyn Pûr

Şevi sar in we dûman in tu natî

Gewrî we boqz dêl we jan in tu natî

Behar hatû qezel barîn tu natî

Le qalîyê teva bû çîn tu natî

Dayîk rûyan delûrînin tu natî

Sa te ra rê avreşîn in tu natî

Çêra şewtî çi dil şewtîn tu natî

Çi qe salan tu we xewn dîn tu natî

Yûsof  hatin ru le kenan tu natî

Bowîn çavêne yeqûban tu natî

We pê mani le çaxûnan tu natî

Me golyê ermanan hûnan tu natî

Min go têy telve vi bara tu natî

Bişewtîn dil we vi wara tu natî

Zavê narê xwe navîtin tu natî

Daykan sa te hêstir rîtin tu natî

Le jûr dorne bûne zirwe tu natî

Zemîn bê te sa me têrwe tu natî

Xewû xewn u xîyal hatin tu natî

Hevalê me heval hatên tu natî

Le asmine bûka barê tu natî

Mida vaye bêwî carê tu natî

Je bîrî me çûye firîn tu natî

Me barê pişti çi kirîn tu natî

Westyani je şînî herdê tu natî

Bexşî degrî de her perdê tu natî

Bexşî go neqlê kelmîşî tu natî

Je kolyan sa me dilbişî tu natî

Xêrnaq xwîne bilîr lale tu natî

Her ro bê te le me sale tu natî

Çîya je derdi te qûzûn tu natî

Çavêne kanyan we tozûn tu natî

Xowînê ÊWEZ le çi germe tu natî

Rêyê mêran te da wer me tu natî

Çîyê we bejnê bi tofan tu natî

We işqi te çiqe can dan tu natî

Ismaîl Hosêyn Pûr

یادگیری دستور زبان، زبان کُردی کُرمانجی (3)

تهیه و تنظیم : دکتر افراسیاب شکفته

دانش‌ آموزان، دانشجویان و خوانندگان گرامی، با توجه به تماسهای زیادی که در خصوص الفبای زبان کوردی شده است، این بخش از دستور زبان و ادبیات کوردی را نیز به این مطلب اختصاص داده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم، تا آن را بیشتر توضیح داده و شفاف‌تر کنیم.

 

زبان کوردی بطور کلی یک زبان فنوتیک (صوتی یا آوایی) است، بدین معنی که برای هرصوتی در واقع یک حرف می‌تواند وجود داشته باشد. این خود پربار بودن و غنی‌بودن زبان کوردی را می‌رساند. زبان کوردی آنقدر ثروتمند است که نیازی به گرفتن کلمات از زبانهای دیگر ندارد، حتی زبانهای دیگر از زبان کوردی کلمات را قرض کرده‌اند. الفبای زبان کوردی 31 حرف (tîp) دارد، حروف صدادار یا (tîpên Dengdar) هشت (8) عدد و حروف صامت یا بی‌صدا (tîpên Bêdeng)  بیست و سه (23) عدد می‌باشند.

 

Tîpên dengdar
a e ê i î o u û

Tîpên bêdeng
b c ç d f g h j k l m n p q r s s t v w x y z

حروف صدادار به دو قسمت تقسیم می‌شوند:

1- حروف با صدای کوتاه که سه حرف u , i , e می‌باشند.
2- حروف با صدای بلند که پنج حرف a , ê , û , î , o می‌باشند.

چگونگی تلفظ حروف با صدای کوتاه و بلند، و بطور کلی تلفظ حروف الفبای کوردی و همچنین خواندن و نوشتن صحیح کلمات کوردی را با آوردن مثال و نمونه‌هایی در زیر بطور کاملأ  شفاف و روشن ارائه داده‌‌ایم.

حروف الفبای کوردی به دو صورت؛ حروف بزرگ و حروف کوچک (tîpên gir  u  tîpên  hûr) نوشته می‌شوند(معمولأ سرآغاز هر جمله را با حروف بزرگ شروع می‌كنند):
Tîpên gir:

A , B , C , Ç , D , E , Ê , F , G , H , I , Î , J , K , L , M , N , O , P , Q , R , S , Ş , T , U , Û , V , W , X , Y , Z

Tîpên hûr (qiçik:
a , b , c , ç , d , e , ê , f , g , h , i , î , j , k , l , m , n , o , p , q , r , s , ş , t , u , û , v , w , x , y , z

Aa Bb Cc Çç Dd Ee Êê Ff Gg Hh Ii Îî Jj Kk Ll Mm
Nn Oo Pp Qq Rr Ss Şş Tt Uu Ûû Vv Ww Xx Yy Zz

مثال:

A   a

(آبستن)avis ,(آرد)Ard ,(درخت)dar ,(دریا)derya ,(آسیاب)aş ,(آب)Av ,( آگاهی) agahî

B   b

(برف)berf ,(قورباغه)Beq ,(کباب)kebab ,(قوچ)beran ,(پدر) Bav ,( بار)Bar

C   c

(ستم)Cewr ,(فنجان)fincan ,(جو)ceh ,(دفعه) car ,(آهو) cêran ,(همسایه)cînar

Ç    ç

(چکش)çakûş ,(چشم)çav ,(چهار)çar ,(چه) çi ,(رودخانه، ربودن)çem ,(چوب‌دستی)ço

D   d

(شتر)Deve ,(دندان)diwan ,(دهل)dihol ,(دست)dest ,(دیوانه)dîn ,(دور)dûr ,(چوب)dar

E    e

(شش)şeş ,(زری)Zeri ,(ابر)ewr ,(الاغ)ker ,(عرب)ereb ,(عشق)evîn ,(ذوق و شوق)Zewq

Ê    ê

(مگس)mêş ,(طلا)zêr ,(راه)rê ,(هیزم)êzing ,(دراز)dirêj ,(غروب)êvar ,(درد)êş

F    f

(برف)Berf ,‌(هفت)Heft ,(فیل)fîl ,(پرواز)firîn ,(فرودگاه)firokxane ,(هواپیما)firoke

G   g

(کچل)gurî ,(گندم)genim ,(گوساله)golik ,(توپ)gog ,(گرفتن) girtin ,(گرگ)gor

H   h

(نه)neh ,(استخوان)hestî ,(اسب)hesp ,(شما)hûn ,(دوست)heval ,(حرکت)hereket

I   i

(زمستان)zivistan ,(پلنگ)piling ,(تبر)bivir ,(بز)bizin ,(دل)dil ,(اشک)hêstir ,(عسل)hingif

Π   î

(چشمه)kanî ,(سیر)sîr ,(انگور)tirî ,(امشب)îşev ,(امروز)îro ,(امسال)îsal

J   j

(مژه)bijang ,(مه آلود)mij ,(روزه)roji ,(جوجه تیغی)jûjî ,(زن)jin ,(بالا)jûr ,(پایین)jêr

K   k

(قاشق)kevçî ,(سبز)kesk ,(کبوتر)kevok ,(کدبانو) kêwanî ,(کو)ka ,(نارس)kal

L   l

(سبیل)simbêl ,(خوشه گندم)simbil ,(لک‌لک)leklek ,(شتاب، سرعت)lez ,(دستکش)Lepik

M   m

(کلاه)kum ,(کرم)kurm ,(موش)mişk ,(ماهی)masî ,(مار)mar ,(مرغ)mirîşk

N   n

(انار)nar ,(بند ناف)navik ,(پنیر)penîr ,(نامه)name ,(نان)nan ,(نر)nêr ,(بیمار)nexaş

O   o

(موی بافته)golî ,(قرمز)sor ,(مو)por ,(اردک)Ordek ,(اتاق)otaq ,(اتومبیل)Otomobîl

P   p

(اسب)hesp ,(پاشنه)panî ,(گربه)pişik ,(پیر)pîr ,(زیاد)pir ,(بینی)poz ,(قسمت)par

Q   q

(قفس)qefes ,(قلم)qelem ,(کلاغ)qirik ,(قیر)qîr ,(قدغن)Qedexe ,(قند)qend

R   r

(زخم)birîn ,(نی)bilûr ,(باران)baran ,(روباه)rovî ,(روسیاه)rûreş ,(ریسمان)rist

S   s

(صد)sed ,(سگ)se ,(داس)das ,(ساعت)saet ,(سیب)sêv ,(کفش)sol ,(صفحه نان‌پزی)sêl

Ş   ş

(گل نسترن)şîlan ,(آشتی)aştî ,(شش)şeş ,(شکر)şeker ,(شانه)şeh ,(شیر)şîr ,(شور)şor

T   t

(توت)tût ,(فلوت)filût ,(تخته)texte ,(گیتار)gîtar ,(بهم‌زدن)tewdan ,(تیشه)tevşo

U   u

(کردستان)Kurdistan ,(بی‌شاخ)kul ,(گل)gul ,(قلوه، کلیه)gurçî ,(انگشتر)hengulîsk

Û    û

(بطری)şûşe ,(جغد)tû ,(توت)tût ,(بد)kûtî ,(ماسه‌)qûm ,(توربه)tûr ,(عمیق)kûr ,(شمشیر)şûr

V   v

(سیب)sêv ,(ماه)hîv ,(لب)lêv ,(چوپان)şivan ,(پول)dirav ,( برگشتن)vegerîn ,(باز کردن)vekirin

W   w

(طناب)weris ,(میوه)mêwe ,(کبک)kew ,(مکان، خیمه‌گاه) war ,(وزیر) wezîr

X  x

(خرما)xorme ,(کفش‌دوزک)xalxalok ,(خیار)xiyar ,(خال،نکته)xal ,(خاک)xak ,(توخالی)xalî

Y  y

(پاییز)payîz ,(دنیا)dinya ,(میمون)meymûn ,(کوه)çîya ,(چای)çay ,(یک)yêk ,(یازده)yazde

Z    z

زنگوله)zengil ,(سورنا)zirne ,(زبان)ziman ,(پیاز)pîvaz ,(زرد)zer ,(طلا)zêr ,(نقره )ziv


برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

نام های زیبای کُردی ( 1 )

نام های زیبای کُردی جنسیت معنی
ویان دخترانه دلربا
زانیار پسرانه دانشور
ژالان دخترانه گل ژاله
ژیار پسرانه فرهنگ و تمدن/ زندگی

 

از قالب های شعری سه خشتی و لوبانگی چقدر می دانیم؟

به قلم : هیوا مسیح

برای نخستین بار در فضای اینترنت

برگرفته از کتاب سه خشتی ، ترانه های کوچک کُرمانج

سه خشتی یکی از قالب های بی بدیل شعر ایرن و جهان است . کُردهای شمال خراسان دو قالب شعری خود را از ابتدای تاریخ خود حفظ کرده اند .

لوبانگی و سه خشتی .

سه خشتی در سه مصراع و در هشت هجا سروده می شود دارای وزن و قافیه است

کُردهای کُرمانج شمال خراسان به هجا ((شَلپه )) می گویند.

سه خشتی گاه به هایکوهای ژاپنی می ماند گاه خودش است گاهی برشی از یک تصویر بزرگ است ، گاه عبور بادی است در علفزار، گاه رعدی در آسمان

سه خشتی بازمانده ی شعر خسروانی عهد ساسانی است که بعد ازحمله عرب به ایران، رفته رفته خاصه در زبان پهلوی و فارسی از بین رفت.

اما کُردهای کُرمانج شمال خراسان توانستند آن را تا به امروز ادامه دهند

زنده یاد مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ امروز و زنده یاد ملک الشعرای بهار این قالب را یکی از زیباترین  قالب های شعری دانسته اند.

اغلب این اشعار به دلیل وزن قافیه و هجای کوتاه این ویژگی را دارند که هرکس به فراخور دل خویش به هر آهنگی و مقامی آن را بخواند.

شعر کُردهای شمال خراسان هم نفس موسیقی رقص و زندگی آن هاست.

سرایندگان این نوع شعر از دیرباز مردم عادی و بی سواد بوده اند. زنان و مردان ،دختران و پسران جوان ،چوپانی در تپه ها ،پیری در ایل ،آواز خوانی

در راه ، نوازنده ای در کوه .

سه خشتی علاوه بر زندگی سینه به سینه نخستین بار در سال 1927 پس از سال ها تلاش و گردآوری ،توسط ایران پژوهش و کُرمانج پژوه روسی

ایوانف در مجله آسیایی بنگال منتشر و سپس در قالب کتابی به چاپ رسید.و سال ها پیش نیز تعدادی  از این اشعر توسط کُرمانج پژوه استاد کلیم

الله توحدی ( کانیمال) منتشر شد.

لوبانگی

نوعی شعر آزاد و یکی از پیشرفته ترین قالب های شعری کُرمانجی در کنار سه خشتی است.

این قالب شعری خود را موظف به رعایت قافیه نمی داند و در مصراع های نابرابر سروده می شود.

شعری شبیه شعر نیما یوشیج ، لوبانگی نوعی شعر آزاد است که ریتم و آهنگ و وزن، به آن ساختار و سازمانی تازه می بخشد ،لوبانگی

قرن ها قبل از ظهور نیما یوشیج در ادبیات کُردهای کُرمانج شمال خراسان رایج بوده است


موسیقی مقامی غریب در دیار خویش

به قلم استاد اسماعیل حسین پور

عضو شورای اسلامی شهر شهرستان شیروان

فرهنگ وهنر هر ملک و دیاری سرمایه ی آن ملت است.یک ملت بافرهنگش قد می کشد و تیره روزی ها رابافرهنگ برخویش تابناک می سازد.

موسیقی مقامی بخشی های خراسان هم جزئی از فرهنگ این ملت است و از سوی یونسکوثبت جهانی شد.انتظار این بود مسوولین این توفیق مبارک راجشن بگیرندوبه مردم بنمایانندکه ریشه درچه فرهنگی دارند.

چند ماه از این خجسته کار گذشت ولی هنوز یک نشست وسمینار و جلسه ای راب ه تبیین ابعاد این سترگ کار اختصاص نداده ایم.از دید برخی افراد پویا منکری رخ داده است. از شنیدن سازکه هیچ از شنیدن نام سازها هم پرهیز می کنند.

هنوز خوب به خاطر داریم درجلسه ای رسمی یکی از مسوولین سابق استان به خانه فرهنگ شهرداری بجنورد نهیب زد که چراکلاس موسیقی درخانه فرهنگ برگزارشده است ومعاون فرهنگی شهر داری بجنورد تهدید به عزل کردوجالب اینجاست که نام گنجینه ی فرهنگها را برخراسان شمالی نهاده اند و هنوز موسیقی این مردم راجزئی از فرهنگ این مردم نمی دانند.جالب اینجاست که چند هفته بعد از آن نهیب موسیقی مقامی بخشی ها ثبت جهانی شد.

این سوال بی پاسخی است که چرا موسیقی مقامی ما اسیر اعمال سلیقه ی برخی افراد بیگانه باساز وموسیقی شده است؟چه کسی باید به غربت موسیقی دردیار گنجینه ی فرهنگ ها پایان دهد؟

اصلا مسوولان بفرمایند دوست داشتند به جای موسیقی مقامی- این منکر روح آزار از دید آنها-چه چیزی ثبت جهانی می شد همان رابه ما معرفی کنند.همان رابه عنوان نماد فرهنگیمان به ما بشناسانند.

جهان دارد به سرعت  پوست می اندازد ودرحال تغییر وپویایی است ودراین میان هجوم فرهنگ های بیگانه یک دغدغه ی جدی است.امروز نهی مردم از فرهنگ های بومی سوق دادن آشکار مردم به تاثیر پذیری ازفرهنگ بیگانه است.

امروز در پایتخت هلند خانه فرهنگ هایی دراختیار قومیت های آن کشورقرارمی گیردتابا حفظ فرهنگ های بومی فرهنگ های بیگانه برروی آن مردم اثرنگذارند و مردم بافرهنگ بیگانه مقابله کنند ولی در این دیار روی آوری به اصالت ها و داشته ها از دید برخی افراد بیگانه بافکر و فرهنگ یک گناه نابخشودنی است.

برگرفته از وبلاگ شخصی ایشان

http://www.hiva50.blogfa.com


یک گلیم کُردی از خطه ی خراسان

یک گلیم کُردی از خطه ی خراسان

مترجم:علی قلیچ زاده E-mail:Leily_men@yahoo.com

ارسال شده ی برای تارنگار کُرمانج سَرای

کردها فقط در ترکیه،عراق،سوریه و شمال غربی ایران ساکن نیستند،در سال 1629 میلادی شاه عباس اول 15 هزار کرد را به سوی مرزهای شمال شرقی ایران در خراسان کوچ داد که هدف از آن حفاظت از این ایالت در برابر تهاجمات ازبکان و ترکمنها بود.اینان نیز مانند خویشاوندان خود در کردستان ،کردهای شمال شرقی ایران نام گرفته اند و فرشها کرکی،گلیم و جاجیم می بافند.

فرشهای رنگارنگ نمونه بارزی از طراحی های هندسی را نشان می دهند از جمله هشت ضلعی،چهارگوش قلاب شکل و طرح ستاره که به نام نقش ستاره معروف است و گره ها نیز متقارن هستند.

در نتیجه اگر در بازار فرش مشهد قالی های رنگارنگ و فرش های شاخص کُردی را ببینیم نباید متعجب شویم.

یک گلیم کردی از خطه خراسان

یک گلیم کُردی از خطه ی خراسان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اندازه گلیمی که در اینجا می بینید (59 cm x 145 cm) است که مثال خوبی برای نشان دادن تکنیکهای مختلف در بافت گلیم ها است.چند سال پیش یک جفت از آنها را خریدم که هنوز مثل روز اول نو به نظر می رسند .

چهار نوار اصلی با رنگ پرتقالی سیر در گلیم به کار رفته است که به وسیله نوارهای باریک رنگارنگ فلشها را در بالا نشان می دهد .آنها خودشان به وسیله نوارهایی از فلشهای سیاه مختلف و با الگوهای بسیار دقیق پیچک ،نوارهای زیگزاگ،چهارگوش و غیره مشخص و تقسیم بندی شده اند.

منبع:برگرفته از وبلاگ سالمیا

یک گلیم کُردی از خطه خراسان

یک گلیم کُردی از خطه ی خراسان

یک گلیم کُردی از خطه خراسان

یک گلیم کُردی از خطه ی خراسان